۸ خرداد ۱۳۸۷

حالا می بیــــنه امشب خودمون به قدر کافی دلمون عینهو گنجیشک زبون بسته تو دهنمون داره تاپ تاپ می کنه ها! می بینه! بعد آسمون قرمبه می فرسته گر و گر. تگرگ می ریزه شر و شر. هی آسمون سفید می شه. هی گرومبی یه چیزی می ترکه. زهره ی ما هم ایضا. هی دزدگیر این ماشینا صدا می کنن. انتظار داره خوش اخلاق هم باشیم. دامن کوتاه هم بپوشیم براش. قر هم بدیم. الله اکبر. دهن آدمو باز می کنه. ببین ها

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام لالا.. من زیر بارون تو خیابون بودم که این اتفاقا افتاد.. فکرشو کن! حالم خوش نیست! دلیلشو حالا برات می گم