۱۰ فروردین ۱۳۸۸

مهمانی دوره ی ما تقریبن چیست؟

مهمانی دوره یعنی نوشته شدن لیست های مامانم. لیست هایی که می گویند شام چی داریم. مزه چی داریم. چه چیزهایی نباید یادمان برود. به کی باید زنگ بزنیم. کی تازه ازدواج کرده یعنی دیگر شده یک خانواده سوا و باید سوا دعوتش کرد و خرعبلاتی از این دست. بعد دو تا سه روز تمام خرید و شست و شو و پخت و پز و چیز میز قاطی کردن و ساعاتی که بیشتر صرف درست کردن مزه و اردور و پنیر و زیتون و جعفری و پیازچه و کشف و شهود های من و مادرم می شود در سازیدن چیزهای همیشگی مثل سالاد ماکارونی به این بدیهی ای و این که چی را تو چی بریزیم (همان سرو کردن شما شیک ها). که هی می گوید کرفسش کمه مامان. من می گویم نیست مامان. بعد من توجه نکنم ظاهرن اما در باطن اعتماد به نفسم در آشپزی هی گرفتیده بشود. بعد، از ساعت شش این های بعد از ظهر تا شبش شادخواری و بودن با دوستان خانوادگی که گپ می زنند، می خورند، می نوشند و گاهی درمی آیند که سالاد فلان چه خوشمزه ی عجیب است، چی داره؟ که بگویی چیز خوبش سیب سبز است که فاز جدید داده مثلن یا صرفن تمدید گیلاس یا از این بچش یا از اون بریزم برات، مزه ی لوتی خاکه یا حرف هایی در این حوزه... گاهی رقصیدن. تنهایی، دسته جمعی، کردی، شلنگ تخته، جواتی، قهقهه ها. فیلم های ضایع خانگی سال هفتاد و پنج مثلن. بعد شام. شام را ننویسم. خب؟ فکر کن شام مامان من. بعدن لابد یک روزی می نویسم برایتان که یعنی چی که شام مامان من... الان حرفم را بیراه می برد. خودش پست می طلبد. بعد معمولن ژله های رنگی پنگی طبقه ای پر میوه و خامه، کیک بی بی، کارامل، چایی، قهوه، گاهی واسه اهلش یه تمدید لایت می ریزی به قصد دیجستیو ماجرا. کم کم خوابالو شدن. گاهی می بینی یکی غیبت می خورد. روی تختت است. کله پا. بعد می روند خانه شان کم کم. مهمانی دوره ی ما یعنی یک جمع به صلح و صفا رسیده که همه شان می دانند ترتیب این خانه چیست. نه فقط خانه ی ما، خانه ی همه شان همین ترتیب را دارد. ورژنش می شود جور همان خانه ی خودشان اما بیسش یکی است. مهمانی دوره یعنی مهمان هایی که زود می آیند چون می خواهند شب را درازتر کنند. یعنی لازم نیست بنشینی تا یخشان باز شود. یعنی که لِم شبمان دستمان آمده. بس که سفر رفتیم با هم. بس که بزرگ شدیم با هم. بس که قشنگ می دانیم کی ها با کی ها می نشینند. کی سوژه ی شب است. کی امشب یک کم پکر است، سر به سرش نگذاریم. کی را فقط این بار دعوت کردیم و دفعه ی دیگر نیست. کی با کی ماجرا داشته. کی جاش خالی ست. کی سردماغ است، دامن قری فیلان بیسار پوشیده، کی پنج دقیقه ای حاضر شده، جین را کشیده پاش و به ما لطف کرده، کفشش را پاشنه بلند پوشیده و تاپ قرتی تنش کرده. کی دوس دخترش را اولین بار آورده در جمع که باید هی یواشکی شوخی کنیم باهاش. که گرم تر ماچش کنیم که دخترک فکر کند خاطر خواهش هستیم همه مان مثل خودش و ما ناکسانه بخندیم. که حرف های همیشگی بزنیم. که به بحث های همیشگی بزرگ تر ها بورینگ بگوییم توی دلمان. که بعد تر شب شود. بروند. بیایم پستش کنیم. بعد وقتی می خوانیمش شبیه شبی که گذشت نباشد اما یک شمای کلی مشابه داشته باشد... که عنوان بزنی مهمانی دوره ی ما تقریبن چیست؟

هیچ نظری موجود نیست: