۲۸ آبان ۱۳۹۱

آفتابه او سنگينه
الان ساعت سه و نيم شبه. از كافه اومدم خونه. تو را اين آهنگ آها بوگو رو گوش مى دادم و همين جور برا خودم تو پياده رو ريز ريز مى رقصيدم. خيلى خوشمزه ست اجراى اين دو تا. نرم و نولوكه. از مرتبه اولى كه گوش كردم همچين رفت تو وجودم بس كه اين دو تا با اين قيافه هاى بى ربطشون نرمالو خوندنش. يعنى يه جورى خوندن كه منو قانع مى كنه كه مثلن از بچگى با مامان بزرگ بابابزرگشون از اين آهنگه خاطره دارن. يعنى شايد دوست دارم اين طورى فكر كنم كه يه چيز قديمى ترى از يه هوسى باعث شده اينو دوباره بخونن. 
حالا دم آخر يه شيوازى هم دم دستمون بود تو كافه. بى تقصير نيست تو اين كه آدم قرش بگيره. يه جوريم مى كنه آهنگه دوست دارم از دل و جون قر ريز بريزم. بعد نيشم باز. مگه مى تونستم ول كنم. انقد سرحالم كرد.
كلن آهنگه كه درومده بود شنيده بودمش. خوشم هم اومده بود و به نا رشتى گفته بودم بيا برو حال كن رشتى! منتها بعد يادم رفته بود. ظهر رفته بوديم رستوران ايرانى خدمت چلوكباب، اين آهنگه رو گذاشته بود بعد انقد چسبيد بهم كه گير كرد گوشه مغزم. اسمشم بلد نبودم كه. حاليم نميشد اصن اول چى مى گه. جونم درومد تا دوباره پيداش كردم.
الان رفتم ترجمه شم نگا كردم تازه.
خلاصه دردسرتون ندم. خوبه آقا خوبه. برين يه گوشه برا خودتون بذارينش، قر ريز بدين. 
مى چلچرانه باشين.


۲ نظر:

Najma گفت...

سلام لاله خانم
ممنون از اين پيشنهادت،‌وسط روز كلي حالم رو بهتر كرد.
يه مطلبي رو دوهفته اي هست ميخوام اينجا بنويسم هي دست دست مي كنم
امروز دل رو زدم به دريا
دو تا از بهترين آدم هاي زندگي من الان اتريش هستن و قراره 4 ، 5 ماهي مهمون شهرتون باشن
دوست دارم اسم و آدرس كافه اي كه توش هستي رو بهم بگي اگه ايرادي نداره
بيان اونجا پيش شما يه قهوه كنارتون بخورن و از معاشرت با شما لذت ببرن
البته اين زوج دوست داشتني خودشون كساني هستن كه من يه عمر از بودن باهاشون لذت بردم ولي چه كنم كه الان دورم و احساس كردم ديدن و مصاحبت با شما حتي براي يكبار هم كه شده روحيه شون رو بهتر كنه
به هر حال ممنونم حتي اگه تمايلي هم نداشته باشي
نجمه خواننده خاموش چندين ساله اين خونه

میتینگ انلاین گفت...

سلام
می خوش خوشانه
واس ما شمالیا. ما مازندرانی های دور افتاده از مازندران بزرگ که دو تیکه مون کردن و اسممونو گذاشتن گلستان، بیشتر خوشمون میاد جانم.